بیا

 

الان....

 

الان دیگه ما زن و شوهریم. چرا اینقدر میترسی؟

به خاطر دردی که باعث شدم متحمل بشین متاسفم

نه. من با نفرت عمل کردم.

 

لطفا منو ببخشید

 

نه عمدی نبود. من باعث شدم که درد زیادی رو متحمل بشید

ولی تو به قولت عمل کردی

اگر امروز میمردم دیگه هیچ ارزویی نداشتم.

 

از مردن حرف نزن ما تازه شروع کردیم.

 

بیا هیچوقت احساس امشبمون رو فراموش نکنیم.

 

اگر ایمانمون رو به همدیگه از دست ندیم از پس هر

مشکلی برمیایم.

 

شوهر...

 

ممنون

 

من هیچوقت لطفتو فراموش نمیکنم

 

لطف؟
اینجوری نگو

 

سختی های زیادی پیش رو داریم

سختی های زیادی پیش رو داریم

لطفا خیلی مراقب این خانواده باش.

 

یک درخواست دیگه هم دارم

 

لطفا با همسر دومم هم همینطوری باش

 

ممنونم.

من میدونم که تو خیلی خوبی و یک زن پاکدامنی

 

دیگه استراحت کنید خانوم.

 

خانوم

 

من امشب خوابم نمیبره

 

خدای من . ماه چقدر روشنه

 

چند روز گذشته جشن ازدواج خیلی مشغولمون کرده بود.

 

بله روز خوبی برای اوردن خانوم به خونه بود

ولی شما اول به این خونه اومدین خانوم.

 

اینطور حرف نزن. اون بزرگ منه

اینو فراموش نکن

 

بله بانو

 

من میترسم امشب نتونم بخوابم

تو میتونی بری. منم یه خرده دیگه میرم

بله خانوم.

 

عجیبه که احساس پوچی میکنم

من قبلا همه چیز رو پذیرفتم و

 

خودمو برای این اماده کردم

 

یعنی چی؟ با وانگ گان متحد شم؟

 

یعنی میگی با نیروهام به وانگ گان بپیوندم؟

بله مشاور

این تنها راه برای سرکوب کردن اون اجیته سرکشه

موافقم مشاور

 

نمیتونیم اجازه بدیم با رفتارهای وحشیانه اش این پادشاهی رو از بین ببره

 

وقتشه که یک تصمیم اساسی بگیرین

 

این چیزیه که استاد پارک گفته؟

 

از کجا فهمیدی؟

خیلی وقت نیست که در این مورد صحبت کردیم

 

با وانگ گان متحد بشین...

 

با وانگ گان

 

این عاقلانه نیست.
بله این سیاسته

به وقتش باید با دشمن همکاری کنیم.

باشه. بهش فکر میکنم.

 

شاید چاره دیگه ای نباشه

 

خوش اومدید فرمانده یوم.

ارباب وانگ داخلن؟

 

منو ببر پیشش.

بله. از این طرف

از این طرف

 

ارباب فرمانده یوم میخوان شما رو ببینن

 

فرمانده یوم؟ بیاین داخل

 

ملاقات شما باعث خوشحالیه فرمانده

بفرمایید بشینین

 

چی باعث شده اینجا بیاید؟

 

من نامه از مشاور دارم.

 

مشاور برای ما نامه فرستاده؟

 

اون درخواست یک ملاقات با من و برادرزاده ام داره

بله ارباب وانگ

موضوع مهمیه که میخوان با شما در میون بذارن

این درخواست باعث افتخار منه

 

بهشون بگید خوشحال میشیم که ایشون رو ملاقات کنیم.

خب پس من دیگه میرم

خواهش میکنم یه چای با ما بنوشید

ممنونم ولی در قصر به من احتیاج دارن

خب...با اجازه...

 

ولی...

 

خداحافظ

 

خب چرا مشاور میخواد جلسه بذاره؟

میخواد درباره مسائل دربار صحبت کنه

ولی چرا بعد از اینهمه مدت درخواست خصوصی فرستاده؟

عجیبه...مشاور که خیلی در برابر ما گارد داشت

 

حتما باید موضوع خیلی مهمی باشه که

درخواست جلسه خصوصی با ما رو داره.

کشور در وضعیت بحران به سر میبره

شاید متوجه شده که باید با یک

ادم عاقل مشورت کنه

 

اره احتمالش خیلی زیاده

ولی مطمئنم که به خاطر یک مصلحت موقتیه

نمیشه زیاد به مشاور اعتماد کرد

 

ولی اون دومین مرد قدرتمند این کشوره

 

چطور میتونیم درخواستش رو رد کنیم؟

اول باید ببینیم چی میگه

 

یعنی همه اینها درخواستهای روسای قبایل از سراسر

کشور هستند؟

 

بله. و درخواست همشون هم یکیه.

وضعیت داره بدتر میشه

 

ببر و بسوزونشون

چی؟

 

به چه دردی میخورن؟

عالیجناب لازم نیست که ببیننشون تا متوجه بشن چی داخلشه

اون برای چاره اینکار مردم رو به عبادت وادار کرده

عالیجناب میدونه که تو قلب ما چی میگذره

 

پس ما باید چیکار کنیم؟

 

فقط میتونیم منتظر بمونیم.

there`s nothing we can do but wait.

شاید عالیجناب لطفش رو به ما نشون بده

 

مشاور. فرمانده یوم برگشته

بیا تو

 

من نامه تون رو به ارباب وانگ تحویل دادم

 

جوابش چی بود؟

 

اون از درخواستتون قدردانی کرد

و ملاقات با شما رو قبول کرد.

 

خوبه. ژنرال وانگ کی از جونگجو برمیگرده؟

گفتی امروز عصر برمیگرده

خوبه. امروز عصر

 

مطمئنم که اونها هم منتظر همچین ملاقاتی بودن

همه مقامات بویژه مقامات پائه سو از وقتی اسم پادشاهی

عوض شده خیلی نگران تغییرات بودن.

 

ژنرال وانگ یکی از اونهاست.

این تصمیم خوبی بود.

 

این ملاقات نتایج خوبی خواهد داشت

 

نتایج خوب

 

چطور اینجوری شد؟

 

یعنی من جونگ کان اینقد نا امید شدم که از

وانگ گان کمک میخوام؟

 

من...جونگ کان

 

خوش اومدید.

 

به خونه خوش اومدید خواهر

 

ممنون

حالا که شما به خونه برگشتید انگار

 

که همه هستند.

بریم داخل.

 

ممنونم.

 

نباید تو این هوای سرد بیرون منتظر میموندی.

هوا خوبه اشکالی نداره

بریم داخل

 

بریم.

 

حتما به خاطر این سفر طولانی خیلی خسته شدین

 

بلاخره بعد از مدتها عروسمون اومد.

 

من یک زن بدرد نخورم.

لطفا با مهربونی منو تربیت کنید.

 

در راس این خونواده همسر شما گان حضور داره.

من فقط عمو و دستیارش هستم.

 

من خیلی خوشحالم که دو تا برادر زاده دارم.

 

پسر برادر من گان بزرگترین جنگجو در این پادشاهیه

 

و یکی از بزرگان ارام و اگاه قبیله ماست.

نه عمو. بزرگ قبیله ما شمایی.

من از نظر سنی بزرگم.
اما بزرگ واقعی ما گانه

سرنوشت سونگ اک الان

 

در دستان توئه برادر زاده

 

گان معمولا در جنگه

هماهنگی این قبیله و تقویتش وظیفه توئه

 

بله عمو

 

این باعث خوشحالیه که دومین برادرزاده مم اجتماعی و

 

فهمیده ست.

لطفا همیشه با هم خوب باشید و همدیگه رو درک کنین.

بله عمو. نگران نباشید.

من به بزرگتر از خودم خدمت میکنم و خونواده رو بخوبی اداره میکنم.

خوبه خیالم راحته

دو برادر زاده میتونن برن و استراحت کنن.

میخوام با گان خصوصی صحبت کنم.

 

بله عمو

 

چیزی شده عمو؟

اره

 

این نامه رو بخون اول

 

از طرف کیه؟

مشاور از طریق فرمانده یوم برای ما فرستاده

یعنی مشاور پیام محرمانه ای برای ما فرستاده؟

 

بله

 

این اتاق مجلل اربابه

این جاییه که مادر شوهر ما اقامت داشت

 

من میتونم از این اتاق استفاده کنم بانوی من؟

البته. شما الان دیگه بانوی این سرزمینی

لطفا با من راحت صحبت کن

 

شما بزرگ من

و همچنین همسر قانونی هستین

 

بله ولی همسرمون به وضوح بزرگتری ما رو توضیح داده

 

و من عهد کردم به عنوان ارشد خودم به شما خدمت کنم.

ولی...

 

لطفا با من راحت باشین.

درسته همسرمون یکیه اما باید با هم مثل خواهر باشیم.

 

من رو مثل خواهر کوچیکترت بدون

و من هم مثل خواهر بزرگترم به شما خدمت میکنم.

از لطفت ممنونم بانوی من.

بازم که اینجوری باهام حرف میزنی

لطفا با من راحت باش خواهر بزرگم

 

ممنونم...

 

من به خوبی بهتون خدمت میکنم.
لطفا با مهربونی بپذیرید

البته . ممنونم خواهر

 

به نظرت مشاور برای چی خواسته ما رو ببینه برادر زاده؟

وضعیت کشور بحرانیه

 

شاید میخواد که با هم یک راه حلی پیدا کنیم.

به نظرت این اتحاد چقد دووم میاره؟

در حال حاضر که چاره دیگه ای نداریم.

اگه متحد نشیم اوضاع خرابتر میشه

 

نه مشاور قابل اعتماد نیست.

یادت بیاد که چطوری باهامون رفتار میکرد.

بزرگ فکر کن. اگه سخت گیری کنیم و

به احساس گذشته مون فکر کنیم نمیتونیم کارهای بزرگتری انجام بدیم.

بله. ولی هنوزم خیالم راحت نیست

هیچکس نمیدونه انگیزه واقعیش چیه

 

ولی نمیتونیم درخواستش رو رد کنیم.

 

من به دلایلی میخواستم رو در رو باهاش حرف بزنم.

 

گارد خودت رو در برابرش حفظ کن. اون منتظره که یک لغزش از شما ببینه

اون همیشه به ما لبخند میزنه ولی در ذهنش داره فکر میکنه که

چطور با فریب ما رو به دام بندازه

بیا بریم. جلسه الان شروع میشه.

اره. اماده بشیم بریم. اونها هم الان میان

باشه. بریم.

 

به نظرت مشاور چه پیشنهادی میده؟

 

به زودی میفهمیم.

 

اون به طور محرمانه فعالیتهای اشراف رو تحت نظر گرفته.

با در نظر گرفتن این موضوع من فکر میکنم که اون میخواد

از طریق شما اشراف پائه سو رو تحت کنترل بگیره

 

شاید. بذار ببینیم چی میشه

 

خوش اومدید

 

خواهش میکنم بشینید.

 

منو ببخشید که اینطوری به زحمت انداختمتون ژنرال وانگ

 

زحمتی نیست.

چطور میتونیم ازش غفلت کنیم وقتی که در مورد پادشاهیه؟

خونه های رودخانه یائه سونگ همیشه منو تحت تاثیر قرار میدن.

میدونم که اینجا یه مکان ثروتمند در طول تاریخ بوده.

 

در طول تاریخ خیلی از .

 

تاجرها جذب اینجا شدند

برای نسلهاست که نشان معروف سونگ اک باقی موند.

بله. خونه ای دور از خونه تاجرهاست.

 

این جلسه برای چیه مشاور؟

 

مطمئنم که از دریافت نامه من تعجب کردید

وضعیت کشور اشفته ست.

و من میخواستم که باهم دنبال یک راح حل باشیم.

ولی چرا اینجا؟ چرا توی قصر نه؟

 

هر سخنیو باید در جای خودش گفت.

باید اینجا ملاقات میکردیم تا بتونیم

 

همه حرفهامون رو مفصل بزنیم.

 

مشاور میخواد که با مشورت هم یک راه حل پیدا کنید.

من چه کاری میتونم بکنم؟

خیلی زمان میبره تا از این سختی خارج شیم.

مشاور به امور داخلی قلمرو نظارت داره

در حالیکه شما به امور خارجی میپردازین.

 

یک بحث باز نتایج خوبی به بار میاره

 

خب شروع کنیم مشاور

 

من صریح حرف میزنم

همونطور که میدونید

 

این پادشاهی داره در تاریکی غرق میشه

از وقتی که اجیته به دربار اومده

 

اعلیحضرت به کلی فرق کردن

 

من دوست ندارم اینو تایید کنم اما غیر قابل انکاره.

 

من این جلسه رو ترتیب دادم چون احساس خطر میکنم

 

ژنرال وانگ دید خودتون رو با ما در میون بذارید.

 

ما باید باهم متحد بشیم و بر این واقعیت غلبه کنیم.

 

مشاور داره از شما درخواست راه حل میکنه

 

راه حلش زیاد سخت نیست.

 

اگر یه اتحاد بین مقامات و یک هماهنگی

بین بزرگان بود هیچ جای نگرانی وجود نداشت.

 

هماهنگی...

میخوام یک سوال رک و صریح بپرسم

 

خواهش میکنم بفرمایید ژنرال.

 

شما وفادارترین و وطن پرست ترین فردی

 

هستید که به فکر کشور ماست.

 

ولی با من نامهربان هستید...چرا؟

 

جوابت رو پیدا نمیکنی...بدون باز کردن قلبت پیدا نمیکنی

چرا به من اعتماد ندارین؟ من چه کار خلافی انجام دادم؟

 

جواب سوالت رو میدم.

 

در مقابل عالیجناب با احتیاط از کنارت رد میشدم

چرا؟ چون پتانسیل فوق العاده ای دارین که حریفش بشین.

دو تا قهرمان باهم نمیتونن وجود داشته باشند. این نگرانی منه

 

ممنون که اینقدر بزرگ درباره منه حقیر فکر میکنید.

 

ولی ان رو برات روشن میکنم

 

وانگ گان بدون عالیجناب هیچی نیست.

 

من فقط زیر شکوه و جلال عالیجناب وجود دارم.

ولی من باز هم نگرانم چون پیش گویی رو شنیدم.

 

ارباب دوسان اینده تو رو ساخته.

 

" کاج سبز سونگ اک "
فکر کنم...

 

اون گفت که " یک مرد بزرگ سه پادشاهی رو از

 

درد و رنج نجات میده "

 

این شایعه ست.

 

پیش گویی ها شایعه امیز و اغراق شده هستند.

 

سونگ اک فقط و فقط برای عالیجناب اماده شده

من مطمئنم که هیچکس جز عالیجناب

 

نمیتونه قهرمان سه پادشاهی باشه

 

خوبه. من به بزرگیت و به حرفهات اعتماد دارم.

پس لطفا از اینکه مدام منو تحت نظر داشته باشید منصرف بشید.

 

ژنرال وانگ
همچین چیزی وجود نداره

 

نه نه هرچیزی که شما بگید من انجام میدم. بله نظارت وجود داشت.

 

از وقتی که اجیته دیوانه وار شروع به انتقال پایتخت به چولون کرد

 

به دقت حرکات اشراف رو تحت نظر داشتم.

 

ولی من این فعالیت رو لغو میکنم.

 

ممنونم مشاور.

 

حالا پس اجازه بدین من یک سوال بپرسم.

چطوری بر این بحران غلبه کنیم؟

 

مطمئنم بزرگترین نگرانی شما بالابردن مقاومت

و خشم هم در دولت و هم در مردمه.

درسته

 

و احساس میکنید که کنترل اشراف در مرحله اوله

بله. و امیدوارم شما و ارباب وانگ در این زمینه به من کمک کنین.

جا به جایی پایتخت قطعا غیر قابل برگشته.

ولی چطوری این وظیفه بزرگ رو بر عهده بگیریم؟

 

اشراف پائه سو برای شما احترام قائل هستند.

مطمئنم که شما از پسش برمیاین.

 

عالیجناب از وانگ ها انتظارات زیادی داره

در واقع اون ارباب وانگ رو به عنوان

عضو شورای عالی تعیین کرده.

 

اوه خدای من...این مرد بی کفایت در همچین موقعیت بالایی؟

شما هیچ کنترل قابل توجهی برای مسائل شهری و

 

نظامی ندارین.

 

چطور مشکلاتم رو با شما در میون نذارم؟

 

بیاین به خاطر عالیجناب متحد بشیم و بر این مشکلات غلبه کنیم.

و تمام احساسات بد گذشته مون رو فراموش کنیم.

 

با کمال میل مشاور

 

من باید به زودی برم به جنگ ولی به کمک

من نیاز داشتی من اماده ام مشاور

ممنونم ژنرال وانگ

جلسه خیلی مفید و خوبی بود.

 

در واقع ایده خوبی بود. از الان دیگه متحد میشیم.

 

چی باعث تاخیر در ساخت و ساز شده؟ بهت گفتم که به کارگرها فشار بیار

اونها همینجوریشم تحت فشارن

فشار بیشتر اونها رو میشکونه

 

چقدر کودنی...

با این وضعیت به هیچ عنوان تا بهار اینده تمومش نمیکنیم.

سرعت رو بالا ببر.

 

من به عالیجناب قول دادم

 

وقت سروده.
کار بسه

 

بله

 

کار بسه.
استراحت کنین.

 

مایتریا بودا گفته که اگر این سرود رو تکرار کنین

 

شما رو ا سختی به نیروانا میرسونه.

 

پشت سر من تکرار کنین

 

اوم مانی پادما هوم

ادامه بدین. عالیجناب شما رو نجات میده

 

معنی این چیه؟

 

این حرکت خائنانه در برابر بودا یعنی چی؟

 

جناب

 

جناب سوک چونگ این سوترای عالیجنابه

به راهب ها دستور داده شده که اموزه های ایشون رو فرا بگیرند.

 

سوترا؟ این سوترا نیست.

اینها یه مشت اشغاله. ببرید و بسوزونیدشون

ولی جناب این دستور سلطنتیه

 

اینکار میتونه این معبدو به اتیش بکشه

 

انسان های فانی و احساساتی. از مرگ میترسید؟

 

ولی جناب...

 

این خونه مایتریای حقیقیه

 

ما نمیتونیم اجازه بدیم اون مایتریای دروغین مارو فریب بده

همین الان شر این نوشته های مضخرفو بکنین.

 

سرورم وقت رفتن به توده ست.

 

همه جمع شدن

 

خیله خب

 

چرا داره اینکارو میکنه؟

 

چرا این عبارات تکراری رو در قصر تکرار میکنن؟

 

ملکه...قبل از اینکه عالیجناب برسند باید به اونجا بریم.

 

بله...من نمیتونم از دستورات عالیجناب سرپیچی کنم.

 

بریم.

 

عالیجناب پادشاه

 

میتونید بشینید

 

گوش کنین

 

همونطور که قبلا گفتم

 

سرود شش بخشی عصاره همه حقایقه

 

دونستن و تکرار این سرود میتونه به تنهایی

 

شما رو از جهنم نجات بده.

 

مردم به چشمهاشون اعتماد ندارن

 

اما اگاه باشید.

کسایی که اعتقاد ندارن رنج میکشن

 

اونهایی که این سرودو تمرین نمیکنن نفرین میشن

 

من میدونم که کی این سرودو تمرین کرده و کی نکرده

 

چطوری؟ چون من مایتریام

 

من تمام چشم ها رو میبینم و قدرت خوندن ذهن همه رو دارم.

 

شما باید این سرودو تکرار کنین.

 

و وظایف خودتون رو

با نهایت از خودگذشتگی انجام بدین.

 

اوم مانی پادما هوم.

 

از وقتی اجیته وارد قصر شده عالیجناب

کلا یک ادم دیگه شده.

دوست ندارم اینو بگم ولی غیر قابل انکاره

 

بیاین به خاطر عالیجناب متحد بشیم و از این بحران نجات پیدا کنیم.

 

و احساسات بد گذشته رو فراموش کنید.

 

چی؟ گفتین وانگ گان اومده؟

 

برای چه کاری؟ داره به چونگجو میره؟

بله پدر

 

واقعا حقیقت داره؟

ارتش برادر گیون هوون هم همین نزدیکی قرار گرفته

 

خود گیون هوون هم اومده؟

 

نه فرمانده چو هاهجو فرمانده ست

چی؟ گفتی اون هاهجوی اوباش اینجاست؟

میخوان چیکار کنن؟

 

معلوم نیست.

 

عجیبه

 

یعنی فقط دارن همدیگه رو تماشا میکنن؟

یعنی چی تو ذهنشونه؟

 

عجیبه

 

وانگ گان اومده

و هیچ نشونه ای هم از هیچ اقدامی نیست.

همونطور که گفتم این فقط یک انحراف برای

هدایت به دور از اشفتگی داخلیه

اونها دشمن مکاری هستند باید حواسمون بهشون باشه

 

معاون نخست وزیر درست میگه

 

بله. از زمان ترور اجیته گونگ یی اعتقادات مذهبیش رو

 

بالا برده

 

درسته...این هم ممکنه.

 

اینها همه نشونه های یه درد سر بزرگ در ماجینه.

بله در واقع ما باید از این فرصت استفاده کنیم.

عاقلانه نیست.

 

فعلا جنگ مهمترین موضوعه

 

نیروهای دشمن الان در مرزهای سانگجو هستند

 

مقابله در برابر تهاجم های دشمن اولویت اوله مگه نه؟

بله این اخرین تلاششون برای توجه مستقیمه.

 

به دور از استبداد گونگ یی من هیچ دلیلی برای افراط

 

بیش از حد نمیبینم.

 

پس چه پیشنهادی میدی؟

 

دارم نقشه میکشم.

 

جوابش ساده تر از اونیه که فکرشو بکنی

 

اگه ما گونگ یی رو شکست بدیم ماجین سقوط میکنه

 

منظورت چیه؟ گونگ یی رو شکست بدیم؟ چطوری؟

من به زودی یک طرح عملی پیشنهاد میدم

 

گونگ یی رو شکست بدیم؟

 

بله عالیجناب من نا امیدتون نمیکنم

 

از زمان سپیده دم جهان از درد و

 

رنج پر شده.

 

خیلی از قهرمانان جنگیدن و در راه تلاش برای از بین

 

بردن درد و رنج مردم تلاش کردن

 

اونها همه مایتریا بودن

 

خیلیها باور اینکه من مایتریا هستم رو انکار میکنن

درسته . من مایتریا نیستم

 

ولی الان هستم.

 

از زمانی که تصمیم گرفتم جهان رو نجات بدم

 

مایتریا شدم.

 

تحقق رویای امپراطوری بزرگ تنها راه برای

 

تبدیل شدن به مایتریای کامله

 

همه تا اون موقع رنج میکشن و گریه های غمگین زیادی وجود خواهد داشت

ولی درد و رنج درهای بهشت مایتریا رو به روی مردم باز میکنه

ادامه زیرنویس ها در کانال ما: @wanggun2000